سه شنبه 16 دي 1393 , 15:38
برای پرستوی تازه سفرکرده "محمدحسن" عزیز!
هنوز هم پروازت را باور نمی کنیم. باور نمی کنیم این تابوتی که بر دست هایمان امروز تشییع می شود، جسم قهرمان لشکر 10 سیدالشهداست!
فاش نیوز- حاج محمد حسن عزیز! سلام
هم اکنون که با تو سخن می گوییم، جسم پاک و مطهرت دارد بر روی دست های دوستان و هم رزمانت و همه کسانی که تو را دوست دارند، تشییع می شود. هنوز هم پروازت را باور نمی کنیم. باور نمی کنیم این تابوتی که بر دست هایمان امروز تشییع می شود، جسم قهرمان لشکر 10 سیدالشهداست! جسم رنج کشیده ای که از سال ها پیش انواع جراحات و دردها را با خود داشت و دمی برنیاورد و هیچ انتظار و شکایتی هم نداشت.
حاج محمد حسن عزیز! کوله بارت را بستی و رفتی؟ می دانیم وقت رفتن بود ولی می دانی چه داغی بر دل خانواده ات و هم رزمانت گذاشتی!؟ می دانیم دلت برای برادران شهیدت تنگ شده بود! می دانیم چند سال در فراقشان صبورانه زندگی کردی و سال ها بود که از عرش تو را صدا می کردند که بروی پیش آنها و تو دیگر طاقت هجران نداشتی و مدت ها بود که "عند ربهم یرزقون" را در دل نجوا می کردی ...!
می دانیم خدا دیگر می خواست تو را برای خود ببرد همان طور که سال ها پیش برای خود خرید ...ولی محمد حسن جان! می دانیم دلیل اصلی رفتنت چیست! همه می گویند حال ریه هایت خوب نبود. می دانیم که دیگر نمی توانستی هوای زمین و شهر را تحمل کنی! ریه های عاشق و رنج دیده ات توان تنفس هوای آلوده شهر ما را دیگر نداشتند. هوایی که پر از فراموشی و قدرنشناسی و بی معرفتی امثال ما شده بود و این هوا تو را آزرده می کرد.
تو چیزی نمی خواستی اسطوره صبر و قله شکر! اما دیگر روحت در قالب این جسم نمی گنجید و پرپر می زد برای پریدن! تو هوای تازه می خواستی. آزاد شدی کبوتر شکسته بال؟! می دانیم که خودت از آن بالا نگاهمان می کنی و به همه کسانی که با چشمانی بارانی در مراسم تشییعت شرکت می کنند لبخند می زنی. می دانیم حالا چقدر پرواز و رها شدن و وصال یارانت برایت شیرین و دلچسب است پرستو!
حاج محمد حسن جان! آنها که تو را می شناسند، می گویند روی صبوری را سفید کرده بودی و واژه صبر و بردباری در برابر تو سر تعظیم فرود می آورد. می گفتند چطور از 26 سالگی، از کربلای 5 تا به حال چگونه مثل همان روزهای جبهه دلاورانه و با روحیه روزها را سپری می کردی. حسی در تن نداشتی اما در دریای دلت احساسی موج می زد که سرشار از عشق بود و به رنگ ایمان... به رنگ خدا...
دلاور! قهرمان! تو الگوی استقامت و ایمان بودی و هستی و همه ما و هم رزمانت و برادران شهیدت و برادر جانبازت به تو افتخار می کنیم. لباس نوی شهادت مبارک برادر! هوای خوب آسمان و عرش خیلی بهتر از هوای زمین است نه؟! حتما" آن بالا نشسته ای و برایمان با لبخندی می خوانی چقدر زمین حقیر است آی خاکی ها!
حاج محمد حسن عزیز! حال که مصداق آیه عند ربهم یرزقون شدی، دعایمان کن. چشم هایمان درغم پروازت اشکبار است و دل هایمان داغدیده اما بیشتر برای خودمان که گوهری چون تو را از دست دادیم. قهرمان واقعی و شیر جبهه ها! جای تو که خوب است و دیگر از رنج های دنیایی و جسمی خبری نیست. بی شک اشک ما از فراق چون تویی ست که دلیرانه در میدان نبرد جنگیدی و پس از آن هم در میدان زندگی دلیرمردانه در مقابل مشکلات ایستادی و با انواع دردها دست و پنجه نرم کردی و به زیبایی مسیر زندگیت را با وجود همه سختی هایش هموار می کردی.
ما یقین داریم که جسم مطهر تو نه بر دستان مردم بلکه بر بال فرشتگان تشییع می شود و فرشتگان و ملائک هلهله کنان پرواز تو را به آسمان جشن می گیرند. رخت شهادت و پرواز درمسیر لقاء الله و فناء فی الله برازنده توست. مبارکت باشد محمد حسن جان!
از شهید گمنام
انوار الهی بر تربت پاکتان جاری باد.
نغمه بسیار شیوا واشکباری بود ؛با محتوا و کلامی دلشنین وغمبار .سپاسگزار
.
با سلام و احترام
شهيد بزرگوار كوليوند شخصيتي كم نظير و يا به عبارتي بي نظير داشت و با تمام سختيهايي كه در دوران پس از مجروحيت با آن دست به گريبان بود؛ لكن اسوه بردباري، صبر و استقامت بود و همچون كوه پابرجا و استوار و براي همگان مايه دلگرمي و اميدواري بوده و خواهد بود و اين ما هستم كه زمان ما را با خود برده و شهيد دلاور كوليوند جز ماندگاران شد. همچون ايشان شدن سعادت ميخواهد و نصيب هر كسي نميشود دعا كنيد كمي همچو ايشان شويم و بتوانيم در مسير رستگاري قدم بر داريم. در كنار ايشان بودن هميشه مايه آرامش بود و صلابت شهيد بزرگوار در رفتار و كردار چنان بود كه هر انساني را كه حتي در كوتاه زماني كه با ايشان بود را نيز تحت تاثير قرار ميداد. مردانه رزميد و مردانه ايستاد و ذرهاي از اين مردانه زيستن زاويه نگرفت. روحش شاد و یادش زنده.
یاران چه غریبانه میرونداز این خانه /هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
روحش شاد یادش گرامی باد
لطفا تو چشمای شهید عزیزم خوب نگاه کن ... نگاه نافذش در حال ارزیابی گفته های من و تو نیست ؟؟ چی بهت می گن این چشما....؟؟
این چشما دیشب به من گفت با شهید گمنام مودب باش گوش نکردم اصلا حرفام رد نشد ..با اینکه یه ساعت طول کشید تا بنویسمش ... اما ببین بقیه حرفام ارسال شده ...
اخوی جسارت منو ببخش .. خاطرت برام خیلی عزیزه اما تو نوشته شما یه جور نامیدی موج می زنه که منو می ترسونه ؟؟
پس ببین شهیدم بهت نمی گه اگه راست می گی که تو در وجود من...
صبر و استقامتو درک کردی در حد کوه ...
دلگرمی و امیدواری درحد جان تازه بخشیدن ..
الگو شدن درحد یه روح شدن در دو پیکر..
تاثیر پذیرفتن از من درحد ....
پس چرا اسمتو بریده بریده می نویسی ؟؟؟ .. لاف نزن پس تو بریدی !!!چرا از خدا عمر پر برکت و با عاقبت بخیری برای زنده نگه داشتن یاد و مرام من نمی خوای !!!
با سلام و احترام
حداقل همقطار به دليل اينكه همقطاراش يكي يكي ماندگار دارن ميشن،شده
هـ م ق ط ا ر و بعد از اينكه نوبتش رسيد انشاالله همراه همقطاراش ماندگار شد، به همراه همقطارانش، همقطار خواهد بود.
ولي جنابعالي/سركارعالي خودتون معرفي نكرديد كه با نام خدمتتان عرض ادب و ارادت نمايم. از نظر لطفتان سپاسگزارم.
چقدر این و اون شد . بابا لااقل یک اسم مستعار بنویسید !!
کاشکی شهید گمنام هم متوجه شده باشه من چی می خواستم بهش بگم اسم و رسم من مهم نیست اصلا مهم نیست ..
وقتی فکرشو می کنم من با همه زاویه پیدا کردم حتی جانباز و شهید گمنام .. از ته دل دلم می خواد واقعا نوبت بعدی نوبت من باشه !
من الان می خوام با شما بحث شهید شناسی داشته باشم ..شما که می فرمایید بحث نکنید روی الفاظ ؟
برادر ! اگه خوب به عمق معانی عرایض من توجه می کردید به یه دنیا شناخت واقعی از مقام شهید در کلام من می رسیدید ...من آنقدر خوب شهید رو می شناسم که برق نگاهشو هم می شناسم ... اگه دیدی گفتم به حرف نگاه شهید گوش نکردم دلیل داشت اخوی !
شهید نمی گفت نگو ..می گفت بگو ولی حق نداری با تحکم بگی ؟
در حالی که گوش من تا الان که در سرازیری قبر هستم فقط زبان تحکم شنیده و بس ؟؟؟
من یقین دارم شهید الان داره برام دعا می کنه که لب مطلبو درست بیان کنم با زبان لین ..
پس لطفا توجه کنید ..
یه عزیزی هست اینجا پیش من که به زیبایی شهید گمنام حرف می زنه !
وقتی از همون عزیزی که گفتم می خوام در راستای اهداف فاش منو کمک کنه یه جور حرف می زنه که گویی همقطار جلو روم نشسته ..
تازه مگه چند وقته که من سعادت دیدن اسم قشنگ شهید گمنام و همقطار رو در سایت پیدا کردم ؟ بهمن که بیاد فیکس دو سال میشه ..ا ما من از سالها پیش متوجه شدم اکثر کسانی که دور من هستند کلا طرح فکریشون این مدلیه ...
این مدل بودن یعنی فقط حرف زدن حرف حرف حرف ...دریغ از یه ذره فکر و عمل ؟
گله من از امثال شهید گمنام ها ... اینه که چرا ستاره سهیلی عزیزم ... مگه شهید با شهید فرق داره ؟
گله من از امثال همقطارا ..اینه عزیزم حالا تو که همیشه همراهی برای دل سوخته ما پس چرا بعد شهادت هر شهید که وجود ما مثل آتشفشان ..مثل دریای خروشان ملتهب میشه ... تو میای با حرفات مثل یخچالهای قطب شمال روح پویایی و تحرک رو در ما منجمد می کنی ؟
مهمه اسم داشته باشم ؟ چشم ... اینم به خاطر گل روی شما بعد این ...اما تو رو خدا دیگه هیچوقت به من تو دنیای مجازی نگو دارم با الفاظ بازی می کنم وقتی که از دنیای واقعی من بی خبری !
من اومدم اعتماد همراهی و همکاری یه شهید زنده رو که در جمع شما هست برای زنده نگه داشتن واقعی یاد و نام شهید بدست بیاورم بعدش موندم یا رفتنم از جمع شما با خداییه
.
حالا به جز دعای سی و پنج شهید مسجد و محله خودمان ... دعای شهید صابر هم در حق من است ... دعای شهید احمد آقا بیشتر از بقیه ...دعای شهید محمد حسن و برادرانش که دیگه نگو و نپرس ..
الهی نزدیک بود یادم بره دعای شهید حاج علی هم هست ....
البته پارسال که از طریق سایت شهادت برادران جانباز رو می شنیدم بنا به دلایلی در حد یه شعر یا یه ذکر شهادتت مبارک اکتفا می کردم ...بنابراین شک ندارم آنها هم مرا دعا می کنند هرچند نامشان یادم نیست ... خلاصه بگم
من از زجر کشیدن همقطار زجر می کشم چرا اینو نمی خواید باور کنید ..این حس واقعیه به اعتبار شناخت کاملی که از معنای همقطار دارم !
شهید گمنام گلم به ما بیشتر سر بزن ... مخصوصا وقتی که دلمون خونه به پرواز پرستوهایمان اگرچه روایت داریم در حق دوستان خود دعای شهادت نمایید ....
اینا رو گفتم که بدونید هدف من از مخاطب قرار دادن بعضی عزیزان چیزی است که در قاموس الفاظ و کلام نمی گنجد ...
در آخر از محضر همقطار و شهید گمنام موجود در این صفحه با تمام وجود معذرت می خوام چه آنکه من شخصیت واقعی آنها را نمی شناسم پس واقعا قصد جسارت و اهانت به آنها را نداشته ام ...با این حال بازم ببخشید ..
اى احمديان به نام احمد صلوات
هردم به هزار ساعت از دم صلوات
ازنورمحمدى دلم مسرورست
پيوسته بگو توبرمحمدص صلوات
امشب اولین شب جمعه ای است که جانباز شهید محمد حسن آقا کولیوند در خانه نو خود پذیرای قدوم اولیا و صالحان است ...روحش شاد باد .
من در چشمان جوانی که در کنار شهید ایستاده همان نگاه نافذی را دیدم که این ناشناس به
آن اشاره کرده است . باشد که نام و یاد شهید را تا ظهور امام زمان زنده نگه دارد .
در همین جا از همه دعوت می کنم سایر شهدایمان علی الخصوص شهید احمد آقا را یاد کنیم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد ص
اللهم صل علی محمد و آل محمد
در ضمن از محضر جانباز ان شاعرمان و نویسنگان برجسته فاش نیوز مخصوصا مخصوصا مخصوصا جناب دکتر ساقی و شهید گمنام استدعا می کنم حق این شب را به خوبی ادا نمایند ...
خواهش دیگه اینکه لطفا بروید مطلب مربوط به قلب در ستون سلاکت را که جانباز شیمیایی ۱ آن را ارسال کرده دوباره بخوانید . عزیزی در یک کامنت تذکر به جایی داده است . حال جانبازان خود را بیشتر جویا شویم وقتی که فاش نیوزی هستند .. پس در این شب عید می گویم با ارادت تمام خدمت ..
جانباز عسکری حالت خوبه ؟ جانباز شیمیایی حالت خوبه ؟ جانباز نخاعی حالت خوبه ؟ جانباز اعصاب و روان حالت خوبه ؟ جناب طوطی حالت خوبه ؟ جناب خاکپور حالت خوبه ؟ ایثارگر حالت خوبه ؟ جناب ناطق و محمدرضا حالت خوبه ؟....عیدتون مبارک ... لطفا ما رو از حال خودتون با خبر کنید؟
راستی جناب آقای مهدی مرادیفر کجاست ؟ فقط می خوام بش بگم دو ساله هر روز براتون تو فاش نیوز حرف می زنم یه ریز و یه نفس ... قبلا کمکی هم داشتم ... چطور گفتی چند روز نبودم ؟
اگه پرفسور جانبازانو تنها بذاره بدرد لا جرز هم نمی خوره باید همونجوری بره که جناب طوطی فرمودند ..
فاش نیوز بقول مهدی خان جون عزیزت امشب ما رو صفایی بده به کلام دلنشین باصفای کسانی که اسم بردم . شهدا ی اخیر ما از دلتنگی دوستان جانبازشون الان نگرانند ..اونا هم راضیند به مداحی با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد..
تا یادم نرفته امشب از بعضی ها حلالیت می طلبم و التماس دعا دارم از همتون ..